۱۳۹۶ خرداد ۲۰, شنبه

بازی باخت باخت ترامپ و ناتوی سنی عربستان

نوشته: سیما صابر
ترامپ در اولین کنش سیاست خارجی خود نه تنها نتوانست ایران را دچار بحران سیاسی کند بلکه متحدانش را هم با رفتاری غیر حرفه ای بجان هم انداخت.
مشاوران رئیس جمهور آمریکا که همگی هم نظر عربستان سعودی هستند توانستند ترامپ را متقاعد کنند، تنها راه شکست ایران همکاری با این کشور است، ایران بد است، عربستان خوب! بهترین روش هم برای مقابله یا ملاهای شیعه مذهب ایرانی، ایجاد یک ارتش مشابه ناتو از کشورهای مسلمان سنی منطقه به رهبری دارودسته آدمخوار حاکم بر مکه و مدینه است، مسلح کردن و آماده سازی آن هم به عهده آمریکا باشد، خدا بدهد برکت !
در این مقاله خواهیم دید که آیا عربستان سعودی و اربابانش ( آمریکا و اسرائیل) حساب و کتابهایشان درست درخواهد آمد یا خیر.

عربستان قطر را متهم به دفاع از تروریسم میکند، بدلیل بی ثبات کردن منطقه و حمایت از تروریسم مرز قطر با عربستان بسته میشود و قطر تحت محاصره زمینی، هوائی و زمینی عربستان و اقمارش مانند بحرین و امارات وچند جزیره ی بی اهمیت قرار میگیرد. بقیه ماجرا در چند روز گذشته تیتر بیشتر مطبوعات کاغذی و اینترنتی بود و هست و برای مقاله من کمتر اهمیت دارد، قصد من در این مقاله کوتاه نگاهی به اتهامات عربستان به شیخ نشین قطر و بررسی تاکتیک رژیم عربستان سعودی در منطقه است.
اتهام حمایت قطر از تروریسم بی شک درست است، اما متهم کردن قطر توسط عربستان همانقدر مسخره است که بریتانیا آمریکا را متهم به امپریالیسم کند!
این امری غیر قابل انکار است که شیوخ حاکم بر قطر و عربستان هر دو به فرقه متحجر و بی آبروی وهابی تعلق دارند که «کپی رایت» تروریسم دینی را در اختیار خود دارد. در این منطقه بی ریشه و کم فرهنگ که اعتبار افراد به مال و ثروت و سرسپردگی به افکار و عقاید ارتجاعی است چیز عجیبی نیست که بین حاکمان دیسنی لندهای عربی رقابت بر سر این باشد که کی مرتجعتر است.
نگاهی به ایفای نقش هر دو شیخ نشین وهابی روشن میکند که هر دو خاندان متحجر در منطقه با تلاش بی وقفه مشغول حمایت از تروریسم و یا بی ثبات کردن کشورهای هم مذهب و هم زبان و هم دین اطراف خود بوده وهستند.
اگر قطر در سوریه از القاعده حمایت میکند، عربستان هم داعش و دارو دسته های نزدیک به آمریکا و اسرائیل را مورد عنایت خود قرار میدهد.
اگر قطر از اخوان المسلمین و مرسی در مصر حمایت کرد بر عکس عربستان از رژیم نظامی السیسی حمایت کرد تا مرسی را به زندان بفرستد و با کودتا کار را تمام کند. اگر قطر حامی دارودسته های اسلامی و بقایای القاعده در لیبی است، عربستان از دارودسته نزدیک به حفتر حمایت میکند. هردو کشور در افغانستان هم مشغول تروریسم پروری اند، قطر حامی طالبان است و حتی طالبان در دوحه تنها نمایندگیشان در جهان را گشوده اند و طبعا عربستان پشتیبان نفوذ داعش در افغانستان با همکاری پاکستان است.
قطر بزرگترین مدافع حماس و عربستان بزرگترین دشمن عربی حماس است.
بنابر این قطع روابط با قطر با ادعای بی ثبات کردن منطقه از سوی عربستان مانند این است که مافیای ایتالیا روابط اش رابا مافیای آمریکا بدلیل گانگستر بودن آنها قطع کند!
با این تفاصیل روشن است که قطر هم قربانی بی گناهی نیست!

قطر از بدو تاسیس اش توسط بریتانیا زیر تنه سنگین پسر عمه اش عربستان احساس ناراحتی میکرد، این احساس در دوران مدرن اسلحه و «های تک» و پولهای نفتی هر روز بد تر هم میشود، در حالیکه عربستان تمامی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را یا به اقمار خود تبدیل کرده و یا سر جایشان نشانده، قطر هم ادعای دمکراسی و سنت شکنی را در می آورد و هم با بلندگوی تبلیغاتی اش «الجزیره» نظم و قاعده جهان وهابی را بهم زده است، کاری که عربستان سنتی و جاه طلب از آن احساس خطر کرده و تمامی تلاشش را برای مقابله با آن بکار میگیرد.
قطر با تبلیغاتش نقش مهمی در«بهار عربی» بازی کرد و آتش بیار سرنگونی رژیم های متحد عربستان در تونس ( بن علی که پس از سرنگونی اش همچنان مهمان عربستان است) و حسنی مبارک در مصر شد.
اختلاف عربستان و قطر بر سر سیاستهای متفاوت دو کشور در مورد ایران، فلسطین و ترکیه است و طبعا اینک کی وهابی تر است این آخری که مسابقه اثبات خریت است را کنار میگذاریم و میرویم سر اینکه چرا عربستان بازنده احتمالی این رقابت است .
دونالد ترامپ که چند ماه پس از جلوسش به کاخ سفید به نماینده ی اخته ی طبقه حیران «آمریکن دریم » سابق تبدیل شده است، هر روز بیشتر از وعده های انتخاباتی اش فاصله میگیرد و موجب گیجی رای دهندگانش میشود. ترامپ و هوادارانش آهسته متوجه میشود که جلوی نخبگان حاکم بر آمریکا ملق بازی و شعارهای تو خالی «آمریکا فرست» کشک است و هواداران ترامپ با تعجب شاهد این پدیده هستند که قهرمان نارنجی شان هر روز بیشتر شبیه جورج بوش و هیلاری کلینتون میشود، اما همین ترامپ نقش مهمی در وحشیگری اخیر آل سعود دارد.
سفر ترامپ و سیرک پر جلال و جبروتی که الجبیر و دیگر شمشیر (چاقو) کشان آل سعود راه انداخته بودند، مقدمه حرکاتی است که از چند هفته پیش در منطقه شاهدش هستیم.
دعوت قطر به این سیرک برای ان صورت گرفت که به حاکم قطر آخرین فرصت را برای امضای توافق نامه حمله به ایران بدهند و یا بهتر بگویم ترغیبش کنند انگشت بزند، که نشد. حالا که نشد وارد مرحله دوم میشویم، اگر ترغیب و تشویق اثر نکرد «تا نباشد چوب تر..» پس دست به کار تهدید و تنبیه خواهیم شد.
نتایج مرحله دوم برای قطر، قطع روابط و محاصره سیاسی اقتصادی است، مسابقه میانجیگری هم بین کشورهای منطقه و فرا منطقه ای شروع شده است، طبعا برای پالان گذاشتن روی شانه های امیر قطر وگرنه که اکر عربستان خیال سازش با قطر را داشت که عربده نمی کشید و نفس کش نمی طلبید.

قطر یک مشت آدم درجه دو حماس را با آخ و واخ از قطر اخراج کرد تا مزه دهن عربستان را بچشد، آل صعود گفت «نوچ» کمه!
قطر فهمید سمبه پر زور است، سراغ تهران و آنکارا رفت، عقلشان میرسید که آمریکا همدست آل سعود است و از همان ابتدا سراغ لات یانکی نرفتند و حتی پیشنهاد میانجی گری ترامپ را با «شکرا» رد کردند.
قطر میداند ورود ایران به ماجرا مهم است اما هزینه خودش را دارد، اسم هزینه هم سوریه است، شرط ایران خروج قطر از سوریه است (قطع حمایت مالی و نظامی از القاعده در سوریه) ، ورود ایران اما به معنی پیوستن قطر به اتحاد جدیدی نیست، در ضمن هم آخوندهای حاکم بر ایران دلشان برای شرکت در جنگی جدید اینبار بخاطر جناح مدرن وهابیت لک نزده است و هم قطر عاشق چشم و ابروی ملاها ست ، حمایت ایران محدود به بازگذاشتن بنادر ، تامین مواد غذائی شیخ نشین خواهد بود و امن نگاه داشتن خلیج فارس و آسمان آن است حتی برای قطر.
حمایت ترکیه بیشتر سمبولیک است، ترکیه با قطر یک پیمان نظامی امضا کرده است و به روایتی بین ۶۰ تا ۱۶۰ نظامی ترک در خاک قطر مستقر کرده است، در مقابلش آمریکا بزرگترین پایگاه نظامی اش را در قطر بر پا کرده و جایش هم فعلا خوش است.
ایران میتواند حمایت سیاسی و اقتصادی و ضمانت صادرات و واردات به قطر را به عهده بگیرد. ترکیه نه میخواهد و نه توان در افتادن با آمریکا در خلیج فارس را دارد، اردوغان تا کمر در مستراحی که خود با حمایت از تروریسم در سوریه راه انداخته فرو رفته، مشگل کردهای سوریه و پ کا کا و شاهکارهای سیاسی اش در رابطه با دیگر کشورهای اروپائی از یکسو و پس رفتن توریسم دست وپایش را بسته است، حمایت ترکیه مثل همیشه در حد هارت و پورت است و حداکثر صادرات البسه و میوه.
تا اینجا بنظر میرسد عربستان دست بالا را دارد، اما این ظاهر قضیه است .
عربستان بدلیل ارزانی نفت و گاز و ریخت و پاشهایش مانند خرید های سنگین تسلیحاتی، جنگ سرتا پا رسوا در یمن، حمایت مالی شدید از داعش و دیگر تروریستهای منطقه دچار وضعیت مناسب مالی نیست.
برای آمریکا روشن است بدون حمایت آنها از آل سعود در مقابل دریافت دلار های نفتی، عربستان مشگل جدی برای بالا کشیدن تنبان خود دارد، نمونه های شفاف آن در مقابل چشممان است، در سوریه تمامی تروریستهای مورد حمایت عربستان قلع و قمع شده اند، در عراق وضع عربستان و تروریستهای سنی اش بهتر نیست، در یمن در برابر نیروهای فقیر ترین کشور عربی مثل یابو در گل مانده است، جنگی که قرار بود ۲ هفته طول بکشد بیش یکسال است ادامه دارد و علیرغم تمام جنایات ضد بشری عربستان و متحدانش آمریکا و بریتانیا هر روز بدتر هم میشود، آبروئی هم برای آل سعود نمانده ده ها هزار کشته، بمبهاهای خوشه ای و فسفری، وبا و دیگر جنایات.

در لبنان عربستان نقش و دستش رو شده و متحدان نزدیکش هم برایش تره خرد نمی کنند.
مرحله دوم نقشه عربستان و آمریکا منجر به ایجاد یک اتحاد گسترده علیه ایران با کمک قطر نمی شود، تلاش ایجاد یک ناتوی عربی سنی با مهندسی ترامپ و ایجاد یک ناندانی جدید برای صنایع جنگی آمریکا در اولین گامش به شکست انجامید.
برنامه سر هم بندی یک ناتوی سنی بجای آنکه موجب ایجاد اتحاد بین کشورهای عربی شود برعکس منجر به نمایان شدن ترک های عمیق اختلافات بین آنها شد، اولین تاکتیک مشترک آمریکا و عربستان پس از روی کار آمدن ترامپ در عرض کمتر از چند روز عملا شکست خورده است.
اصولا سیادت عربستان در جهان اهل سنت بشدت زیر سوال است، بجز چند کشور فقیر و دیسنی لندهای خلیج فارس بقیه کشورهای مسلمان به رهبری ادعائی عربستان کمترین وقعی نمی نهند و هر کشوری ساز خودش را میزند، نگاهی به این لیست بیندازیم، نام کشورهائی مانند قطر، ترکیه، الجزایر، پاکستان، لبنان، عراق، عمان، یمن، تونس و سوریه نشان میدهد که کشورهای مهم اسلامی برایشان تمایلات وهابییون عربستان کمترین اهمیتی ندارد.
عربستان در مرحله بعدی سعی در بمبگذاری و ترور در ایران و قطر خواهد کرد، اولین نشانه های آن را در تهران تجربه میکنیم، این سیاست در تمام کشورها به عکس خود مبدل شده است، مردم زیر فشار ترور خارجی به دولت محلی نزدیک میشوند، در ایران هم چنین خواهد شد، ایران کشوری شیعه است و نقشه عربستان سنی افراطی در کوتاه مدت هم در ایران محکوم به شکست قطعی است و باعث دامن زدن بیشتر به دشمنی میان افراطیون و برتری طلبان سنی و شیعه خواهد شد.
عربستان در بازی پوکر خود بلوف زده است و چون این کشور نه توان و نه منابع انسانی پیروزی در چنین بازی را ندارد بی شک بازنده نهائی خواهد بود حتی اگر آمریکا در پس آل سعود ایستاده باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر