۱۳۹۵ آبان ۲۹, شنبه

خشونت افسارگسیخته قانونی و علنی حکومت حاکم بر ایران نشانه چیست؟

این واقعیت که قوانین رسمی حاکم بر ایران بی‌توجه به پایه‌ای‌ترین اصول پذیرفته شده‌ی حقوق انسانی دنیا بنا شده و رسما خشونت را در حریم خانواده و فضای عمومی جامعه اشاعه میدهد، نه تنها معنی ناتوانی سیستم حاکم در مدیریت جامعه و تامین امنیت اجتماعی از ابتدای به روی کار آمدن آن است، بلکه به معنی نهادینه شدن اِعمال نظر شخصی و تصمیم یک اقلیت و سلیقه فردی، مذهبی و مرد سالارانه است به جای دانش و قوانین انسان محور و جهانشمول که در نهایت در سازمانی به نام "بی دادگستری" روی آن مانور داده میشود.

نزدیک به چهار دهه است که خشونت دولتی و قانونی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی به بخشهای مختلف جامعه‌ مثل فعالین اجتماعی و سیاسی، زنان، و دارندگان گرایشات جنسی متفاوت ازعرف و قانون حاکم وارد می‌شود، و همه انواع خشونتهای سیستماتیک دیگر، اعم از ضرب و شتم، اعدام ، شلاق ، قطع اعضاء بدن و امثال اینها، همه و همه علاوه بر اینکه چهره عریان و واقعی این حکومت مذهبی و عدم پایبندی آن به پایه ای ترین اصول انسانی را نشان میدهد ، یک روی دیگر را هم به نمایش میگذارد وآن هم چیزی نیست جز نیروی مقاومت اکثریت مردم، علی الخصوص جوانان و زنان که از ابتدا تا به حال این سیستم حکومتی و اداره جامعه را نپذیرفته اند و به اشکال مختلف با آن مقابله کرده اند.
بعد از به روی کار آمدن حسن روحانی و دولت تدبیر و امید، یک بار دیگر دست حکومت جمهوری اسلامی برای همه رو شد. اگر فقط به آمار اعلام رسمی شده از همین "بی دادگستری" نگاه کنیم، می بینیم صدها مورد اعدام تنها در سه سال گذشته در ایران انجام شده، و به میانگین قتل عمد دولتی روزانه 3 نفر رسیده. همین آماری که رسما اعلام شده و احتمال داده میشود بیشتر هم باشد، خودش گویای نگاه نازل حاکمیت و دولت به حقوق انسانی و مردم آن جامعه ست.
خشونت قانونی و دولتی که علیه اقشار مختلف جامعه اعمال میشود، در ادامه تلاش این حکومت برای مشروع جلوه دادن خود در سطح جامعه هست، اما همانطور که در بیش از سه دهه گذشته تا به الان دیدیم، جامعه عقب نشینی نکرده، جامعه ای که متشکل از جوانانی است که میدانند به شکل دیگری هم میشود زندگی کرد، زنانی که میدانند باید به عنوان هویت رسمی ، مستقل و آزاد به رسمیت شناخته بشوند، و ال جی بی تی هایی که میدانند حق انتخاب گرایش جنسی داشته باشند و بالاخره همه اقشار جامعه که برای بدست آوردن سهم خود از نان، آزادی، و حقوق شهروندی و کرامت انسانی با این ماشین مرگ و نیستی میجنگد و تسلیم نمیشوند.
اگر امروز میبینیم این خشونت های قانونی با شدت بیشتری به سوی جامعه هدف گرفته میشه تنها و تنها نشان دهنده وسیع تر شدن آگاهی ها و خواسته های کل جامعه در مقابل حکومت است، و نتیجه انزوای داخلی حکومت از جانب مردم. به علاوه ی اینکه درگیری های داخلی باندهای مرتجع حاکمیت برای حفظ قدرت، وجود بحرانهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این حکومت که این روزها بحران ورزشی بخصوص در عرصه زنان هم به آن اضافه شده، و نیز فشارهای سیاسی بین المللی، هیچ راهکاری برای برون رفت از این وضعیت نابسامان برای آن نگذاشته. تنها گزینه ای که این سیستم حاکم که از پس آن برمیاید ایجاد رعب و وحشت و احساس عدم امنیت در سطح جامعه ست، که آن را با اشاعه و بازتولید هر روزه خشونت بی پروا و افسارگسیخته به اشکال مختلف اعمال میکند. اعدامهای هر روزه، اسیدپاشی و چرخاندن جوانان در خیابان به بهانه مزاحمین و روانپریشان، خشونت ها و آزارهای خیابانی گشت ارشاد علیه زنان، کشتار حیوانات، ضرب و شتم دست فروشان، نمونه های بارز و علنی بازتولید خشونت در سطح جامعه برمبنای به انتها رسیدن سیستم حاکم است.
اما امروز کلیت جامعه برای رد شدن از موانع ایجاد شده در راه تحقق خواسته هایش و رسیدن به آزادی، و حقوق برابر مدام تلاش میکند. از مقابله با گشت ارشاد و آزاد کردن محکومین به اعدام توسط خانواده های مقتول گرفته تا اعتراضات گسترده علیه وضعیت نابسامان اقصادی و معیشتی.
اما باید این مهم را در نظر بگیریم که زنان و همچنین همجنسگرایان، دوجنسگرایان و ترسنجندرها جزء اقشار آسیب پذیرتری هستند و با سختی ها و سرکوب های بیشتری به مبارزه برای خواسته هایشان ادامه میدهند و به همین دلیل هم نقش بیشتری در اعتراضات و مبارزات ایفا میکنند.

تا زمانی که عدم امنیت، و تولید و بازتولید خشونت از طرف قانون صورت میگیرد، تا زمانی که زندگی فردی و اجتماعی افراد تحت تاثیر خشونت های رسمی و علنی قرار میگیرد، تا زمانیکه خواستِ مردم یه جامعه سکولار، آزاد و انسانی باشد که هرگز در چارچوب جمهوری اسلامی نمیگنجد، اعتراضات قطعا صورت میگیرد و گسترده تر می شود و لذا تلاش برای توقف ماشین سرکوب حکومت مذهبی برای تغییر وضعیت موجود از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ادامه خواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر