۱۳۹۳ شهریور ۵, چهارشنبه

بحران زیست محیطی دریاچه اورمیه و سیاست ارتجاعی جمهوری اسلامی

نوشته: رضا وضعی
درياچه اروميه به عنوان بزرگترين درياچه داخلي بعد از درياچه شور بحر الميت به عنوان دومين درياچه شور جهان به شمار مي‌رود که داراي 102 جزيره کوچک و بزرگ است.اين درياچه که مساحت آن به بيش از 570 هزار هکتار مي‌رسد در سال‌هاي اخير با بحران کم آبي مواجه شده بطوريکه ارتفاع آب آن بيش از 6 متر کاهش يافته است.
دریاچه ارومیه جزو تالابهای بزرگ دنیا با ارزش های کم نظیر زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی بشمار می رود. تولید آرتمیا، جلبکهای تک سلولی و پرسلولی، وجود انواع نمکهای با ارزش، لجن سیاه با خواص داروئی ویژه و جاذبه های توریستی دریاچه ارومیه، پتانسیلهای اقتصادی – اجتماعی بسیار با ارزشی بودند که در اثر خشک شدن دریاچه رو به نابودی هستند. دریاچه ارومیه به عنوان یک اکوسیستم آبی بی نظیر، فاکتور کلیدی آب و هوای خوب و جذاب منطقه بود، مهاجرت سالانه دهها هزار پرنده به دریاچه ارومیه، آنرا به یک تالاب بین المللی کم نظیر تبدیل کرده بود و فعالیتهای اقتصادی و جذب شدن تعداد کثیری از مردم کشورمان و همچنین گردشگران خارجی به دریاچه ارومیه باعث ایجاد اشتغال و رمز توسعه فرهنگی منطقه بشمار می رفت.  عواملی نظیر تغییر اقلیم، سنتی بودن و راندمان پایین سیستم آبیاری کشاورزی، ناهماهنگی الگوی کشت با شرایط بحرانی منطقه، تخلیه سفره های زیر زمینی و به هم خوردن تعادل بین آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی(رد کردن جاده از میان دریاچه که باعث به هم خوردن تعادل و افزایش شوری آب شد)، توسعه غیر مسئولانه سد سازی، انتقال بی رویه آبهای سطحی و زیرزمینی برای مصارف صنعتی و آبزی پروری، عدم مدیریت علمی منابع آبی در شرایط بحرانی و در کل عدم رعایت حق آبه دریاچه باعث تشدید بحران شد.

بنظر می رسد اگر متخصصین و مسئولین محترم برنامه های اجرایی کوتاه مدت فوری برای نجات دریاچه ارومیه ارائه ندهند قطعا منجر به خشک شدن کامل آن خواهد شد،در پی وقوع یک فاجعه زیست محیطی که در اثر خشکسالي در درياچه اروميه و پديدار شدن زمينهاي خشکي و همچنين اتصال جزاير پارک ملي درياچه اروميه به سواحل درياچه در غرب و جنوب درياچه، تعداد زيادي از *گوزنهاي زرد ايراني* جزيره اشک به سواحل مزبور راه يافته است. خروج اين گونه ي در خطر انقراض از جزيره تهديد ديگري از سوي شکارچيکان غيرمجاز در منطقه را براي گوزن‌هاي زرد ايراني در پي دارد، فاجعه انسانی بزرگتری نیز ممکن است رخ دهد.
فیلیپ میکلین اما از آینده غیرقابل پیش‌بینی این دریاچه می‌گوید: خیلی سخت است که آینده دریاچه ارومیه را پیش‌بینی کنیم اما می‌توانیم فرضیه‌های علمی را بررسی کنیم. یک حدس علمی می‌گوید دریاچه بیشتر و بیشتر خشک می‌شود. کارهای زیادی می‌توان انجام داد. واضح است که کار اصلی رهاسازی آب بیشتری برای دریاچه است اما چطور؟ مثلا یکی از راه‌کار‌ها بهبود و افزایش بهره‌وری وضعیت آبیاری است و این گزینه خیلی جدی در حال بررسی است.  گزینه دوم جداسازی و تفکیک سازه‌ای دریاچه به چند بخش است. با این کار می‌توان بخش‌های حیاتی‌تر دریاچه را برای پرورش آرتمیا و جلوگیری از طوفان نمک حفظ کرد. به عبارت دیگر با این کار می‌توان جلوی خشک‌شدن بخش‌هایی را که امکان تولید طوفان نمک را می‌دهند، گرفت.
در ادامه راهکار ها می توان به چند نمونه دیگر از جمله استفاده از دانش و تجارب سایر كشورها و سازمان‌های بین‌المللی. علاوه بر استفاده از همكاری‌های كشورهای پیشرفته، سازمان‌های بین‌المللی مثل UNDP، یونسكو، و بانك جهانی كه در مطالعات مربوط به دریاچه آرال همكاری داشته‌اند، می‌توانند به مطالعه و اقدامات مربوط به احیا كمك نمایند، تجدید نظر در خصوص احداث صنایع بزرگ و به‌ویژه صنایع آب‌بر، و جلوگیری از توسعه شهرك‌های جدید در اراضی نزدیك به دریاچه ارومیه،پایان بخشیدن به مطالعات شروع شده برای احداث سدهای جدید، و جلوگیری از تکمیل سدهای در حال احداث در منطقه.
می توان با این راهکار ها جلوی نابودی دریاچه ارومیه را گرفت اما این اقدامات تحت سلطه جمهوری اسلامی امكان پذیر نیست.نگاه به طبیعت كه تحت رژیم جمهوری اسلامی است حكم تحقیر واقعی طبیعت و به تباهی كشاندن عملی آن را دارد. از این رو معضل حفظ محیط زیست نیز مانند تمامی مشكلات كنونی بشر، راه حل دارد. نمی توان از نظامی كه كوچكترین ارزشی برای انسانها قایل نیست توقع داشت كه حرمت طبیعت را نگاه دارد. این واقعیتی است كه مبارزه برای حفظ دریاچه ارومیه، به عرصه ای برای مقابله با ستم گری نیز بدل شده است. اینكه دولت جمهوری اسلامی هنگام اختصاص بودجه های كلان به طرحهای اقتصادی در مناطق مركزی (یا اشاعه خرافه از طریق طرحهایی چون توسعه چاه جمكران) سركیسه را شل می كند اما زمانی كه نوبت به مناطق تحت ستم ملی و دور از مركز می رسد كمر بندها را سفت می كند خود جلوه ای آشكار از تبعیض و ستمگری است.با جمهوری عمیقا بافته شده در سود و فساد، دزدی و ارتشا، سركوب و جنایت و خرافه و دین نمی توان هیچ كاری در جهت بهبود محیط زیست و بهروزی مردم انجام داد. جمهوری اسلامی در مقابل خواست مردم مقاومت می كند زیرا حافظ ساختار اقتصادی – اجتماعی هست كه هم اكنون بر ایران و مشخصا آذربایجان حاكم است. انجام همین اقدامات ساده یعنی به هم زدن ساختارهای اقتصادی منطقه، دگرگون كردن روابط اجتماعی موجود و از میان بردن سلطه و زور و رابطه میان ملت حاكم و محكوم و طبقات دارا و ندار. همه اینها تنها ازطریق سازمان دادن انقلاب اجتماعی میسر است. انقلابی كه منافع اكثریت مردم و طبیعت را در دستور كار خود قرار دهد. گام اول این انقلاب سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است.
زمانی یكی از رویاهای مردم آذربایجان شیرین كردن آب دریاچه ارومیه بود. امری كه با كنترل نمك رودخانه اهر و سبلان امكان پذیر بود. هنوز باید چنین رویاهایی را در سر پروراند. رویایی كه تنها از طریق شیرین كردن روابط اجتماعی میان انسانها از طریق انقلاب میسر است. انقلابی كه اكولوژی خردمندانه را با رهایی بشریت پیوند زند.

پانویس:

*- گوزن زرد ایرانی (نام علمی: Dama mesopotamica) پستانداری از خانوادهٔ گوزن است. گمان می‌رفت که نسل این حیوان منقرض شده‌باشد تا این که در دههٔ ۱۹۵۰ گلّه‌ای از آن در خوزستان کشف شد. اینک گله‌هایی از گوزن زرد ایرانی در دشت ناز ساری در استان مازندران در محوطهٔ محصوری مراقبت می‌شوند. در برخی از باغ وحش‌های جهان نیز نمونه‌هایی از آن وجود دارد.